راه پر دردسر اما با فرشته های مهربان
با امسال سه سال خواهد بود.که در یک منطقه دور افتاده و محروم بعنوان یک معلم داوطلب وارد زیبا ترین و پر عذاب ترین خاطرات ماندگار زندگی انسانی خواهم شد.شدت و ضعف رو نمایی چنین کاری به اهرم ها و نگاه شرایط روز اجتماعی دارد.تا رنگ و لعاب آن قیمت گذاری شود.اما بی شک یک روزی جای خود را باز خواهد کرد.
از آنجا که بیشتر نیکی و زیبایی این کار مدنظرم هست.لذا از صحنه های منفی کم می نویسم.اما این یکی می بایست نوشته شود.در خلف وعده یکی از دوستان وارد شرایط سخت تر این انتخاب شدم.تا مشکلات مالی بیشتر عذابم بدهد.تا آنجا که در موردی کم مانده بود به درگیری و حوادث ناخواسته منجر شود.اما با همراهی و نگاه مهربانه رئیس اداره و بزرگان منطقه کندوان ختم به خیر شد.
مدتی بود.بدهکار بازسازی مدرسه بودیم.طلبکار هم حق داشت.صبوری و متانتش ستودنی بود.اما یک جای کارش ایراد داشت.علاوه بر اصل پول دو برابر مبلغ را می خواست وصول کند.هیچ راهی نداشت.باید به درگیری منجر می شد.منهای عکس العمل های نادرستش باید منهم به سیم آخر می زدم.
اما با راهنمایی و همراهی بزرگان آقای حاج صادق یاوری و آقای حسن پورنده از بزرگان بخش کندوان میانه ساکن شهر ترک به خیر گذشت.تا این مساله با رضایت دو طرف و وساطت این عزیزان حل شود.مبلغ بدهی 6 تومان بود.که 5 تومان را توانسته بودم با کمک اداره بصورت وام درست کنم.1 تومان هم آقای پورنده مرد بزرگوار و مهربان ترک زحمت کشیدند.تا در آینده از طرف ما یواش یواش پرداخت شود.
بدینوسیله نهایت تقدیر و تشکر خودرا از رئیس اداره و این عزیزان اعلام می داریم.و از پیگیری و حل این اختلاف صمیمانه سپاسگزاری می کنیم.




این عکس بر گرفته از خبر تلویزیونهای ترکیه توسط خبرنگار آنادلی آژانسی هست.که در 16 روزنامه ترکیه هم چاپ شده بود.اولین سفرخارج ازایران و سومین کشوری بود.که پایتخت آن را نخ پیچی می کردم.بیشتر سفرهایم بعداز تعطیلات مدرسه در فصل تابستان صورت می گیرد