در این مدت حضور در دبستان قنبر هفت چشمه،همچنان آقای بابک پزشکی از یاران اصلی دبستان قنبر هفت چشمه هستند.بیشتر زحمتهای مدرسه را این بزرگوار می کشند.این سری هم برای خرید نهال حضور داشتند.تا یاد این سرباز وطن همیشه در خاطرات دبستان قنبر هفت چشمه خالی از یاد انسانهای بزرگوار نماند.
این نهال ها روز شنبه توسط این عزیز به دبستان قنبر هفت چشمه منتقل خواهد شد.
در حین اردوی دبستان قنبر هفت چشمه ،فرصت داشتیم.با پختن سیب زمینی در آتش در بازیابی خاطرات رویاهای کودکانه از فلک در عقب نمانیم.
این هفته با بچه ها به اردوی علمی و تفریحی رفتیم.تا علاوه بر داشتن یک روز مفرح و شاد،فرصت پیدا کنند.تا عملا در طبیعت،به رازهای کوچک خلقت خداوندی پی ببرند.در این جمع بیشتر نقش راهنمارا داشتم.بچه ها خودشان موضوع را انتخاب می کردند و در مورد آن توضیح می دادند.
پیوستن بچه های روستابه جمع ما ،که در حال چوپانی بودند.خود یک حلاوت خاصی داشت.چرا که آنها هم می توانستند.در این کار علمی کنار ما باشند.
در این دو سال در این روستا بیشتر با سردی هوا و برف همنشین بودیم.کمتر روز آفتابی و گرم را تجربه کرده ایم.که خود باعث پایین آوردن سرعت عمل می شود.با دانش آموزان قرار بود.کنار مدرسه ویلای عمو کربلایی هرمز یک اردوی علمی و تفریحی داشته باشیم.از قضا بارش باران این فرصت را از ما گرفت.تا مدتی داخل مدرسه محبوس باشیم و به خوردن صبحانه و بازیهای سبک و شاد و مفرح بپردازیم.تا بارش باران قطع شود.
طبق معمول زحمت آش را خانواده عمو رفیع صفر زاده و همسر مهربانشان کشیده بودند.به حول و قوه الهی بیشتر امکانات مدرسه را هم خیرین زحمت کشیده اند.تا روزهای خوب خدایی را شکل بدهیم.نزدیک ظهر بود.باران قطع شد.تا با دانش آموزان دل به طبیعت بسپاریم.به بچه ها آزادی کامل و کنترل شده داده بودم.تا در کنار یک بازی گروهی در طبیعت با وسایل کمک آموزشی تحقیق کنند.میکروسکوپ هم بود.که در مطلب بعدی تصاویر مربوط ارائه خواهد شد.
بدلیل شرایط اخذ مجوز و دردسر های آن ،ترجیح دادیم.کنار مدرسه را انتخاب کنیم.
با توجه به شواهد،سکونت ما در شهر قم سال دیگر این خاطره را به خاطرات انسانی خواهد افزود.تا آنجا که در توان داشتیم.از هیچ تلاشی دریغ نکردیم.خدای ناکرده اگر انتقالی ما منتفی شد.باز سال دیگر شاید اینجا،اگر خانواده اجازه داد.ماندنی شدیم.چون به برنامه ریزی و نقل و انتقالات آموزش و پرورش ایمان قلبی نداریم.چون مدیریتشان سنتی و کدخدا منشی است.
بیشتر دانش آموزان مدرسه با شغل چوپانی آشنا هستند.خواسته و ناخواسته می بایست در فصل تابستان در دشت و صحرا با گوسفندان باشند.تا به این طریق در رمز و راز زندگی در کوهستان یارای خانواده باشند.این درس ها و انتخاب ها برای بعضی از دانش آموزان یک امر عادی است.یک زمانی من هم چوپان بودم.آن زمان در گذر روز در آرزوی یک روز ماندن در تابستان برایم در روستا یک رویا می شد.تا در آخرین بازمانده های انتظار انسانی در لحظه شماری برای رسیدن به روستا دل پیچه می گرفتم.تا شادی و نشاط و زندگی اجتماعی را در روستا شاهد باشم.غافل از آن که ،همه خسته هستند و استراحت و خاموشی زود هنگام شبهای گرم تابستان ،تلخی هدیه این رویای کودکانه بود.
این هفته اردوی علمی کنار مدرسه داشتیم.دانش آموزان چند سال پیش در رویای حسرت گذشته از دور نظاره گر اردوی دانش آموزان دبستان قنبر هفت چشمه بودند.یک چشمشان به ما و یک چشمشان در گرو گله بود.
برای آوردن این ماشین از شهر میانه خاطرات زیبایی داشتم.برایش مستند سازی کرده بودم.اما در یک حادثه بد.تمام خاطراتش از گوشی تلفنم محو شد.از دو راهی روستای دشمنلو تا تجرق اورا از گردنه های سخت مسیر روستای نی باغی و ملک و یال قشلاقی بالا برده بودم.تا بر خاطرات زیبایم به این شکل افزوده شود.
حالا او یکی از یاران بی زبان مدرسه هست.تا نقش خودرا در بازسازی مدرسه بازی کند.گاها در خیلی جاها همراهمان هست.تا یادش را در دنیای احساس انسانی گرامی بداریم.اسمش را با این نیت انتخاب کردیم.تا نقش فرغون ،حس کنجاوی مسیری باشد.
تا جایی که امکانات ما اجازه بدهد.براساس آزمایش های کتب درسی از آزمایشی غافل نمی شویم.تلاش ما بر این است.تا به بهترین نحو این کار را انجام بدهیم.این سری نوبت کلاس دومی ها بود.تا باهم یک کارخانه کوچک شیرینی پزی در مدرسه دبستان قنبر هفت چشمه راه اندازی کنیم.هر چندباید امکانات خاص می بود.اما به همین محدودیتها هم سازگاری داریم.
بیشتر خاطرات در ذهن بچه ها می ماند.شاید یک روزی محرکی شد.تا آنها هم مهربانی و نیکی را هدیه بدهند.این هفته عرفان مهمان مدرسه قنبر هفت چشمه بود.تا با کمک هم در تنوع این چنینی شریک باشیم.این منجوق ها را خیرین محترم خانم قربانیان و خانم پور بهروز به مدرسه هدیه داده اند.در ساختن خیلی از وسایل از این وسایل برای طرحها در کلاس درس استفاده می کنیم.تا هر بار از این خیرین به نیکی یاد کنیم.
در خلوت شبهای هفت چشمه با عرفان درست کردیم.و صبح از طرف عرفان به بچه ها هدیه شد.
این هفته از مجتمع شهید مفتح مهمان ما بودند.آقای مقدمی و آقای طالبی با روند بازسازی مدرسه در این چند مدت آشنا شدند.این تغییرات برای آقای مقدمی تازه گی ویژه ای داشت.تا عملا از درد و رنج این مدت آشنا شوند.چرا که از نزدیک دیدن و مقایسه گذشته مدرسه ،بهترین نمونه برای حس تغییرات مطلوب هست.
بدینوسیله مجددا از حضور این مهمانان و بزرگواران تقدیر و تشکر می شود.
سال گذشته در حیاط مدرسه دبستان قنبر هفت چشمه خیلی درخت با دانش آموزان و والدین کاشته بودیم.بدلیل نبود حصار و دیوار مدرسه حیوانات اهلی از بین برده بودند.با تکمیل قسمت دوم حیاط مدرسه ، محل مناسبی را برای کاشت درخت آماده کردیم.تا چند روز دیگر اقدام به درختکاری کنیم.
نهال های این قسمت را خیر محترمی از میانه خانم (ش.ر )به نیت داماد مرحومشان زحمت کشیده اند.این درختها اصلاح شده و پیوندی هستند.تا به امید خدا یک روزی همه از این نعمتهای خدایی استفاده کنند.تمام این درختان از درختهای میوه استفاده خواهد شد.در محوطه حیاط دوم و بیرون مدرسه از درختهای ویژه بعداز تکمیل قسمت دوم حیاط مدرسه در کنار زمین بازی استفاده خواهد شد.
تمام این چاله هارا دانش آموزان گل دبستان قنبر هفت چشمه زحمت کشیده اند.این هفته نهالها به دبستان منتقل خواهد شد.
هوا بارانی بودو سردی هوا ملموس تر بود.این دو کوچلو را دیدم که به حوض آب پارک انقلاب تاخته بودند.تا چند ماهی قرمز کوچلوی هدیه عیدی شهروندان مهربان و دلسوزمیانه ،برای بازی و سرگرمی خود انتخاب کنند.
برای فراهم کردن چنین امکاناتی در دبستان قنبر هفت چشمه در یکی از روستاهای دور افتاده و محروم در تلاش هستیم.تا پایان خردادماه چنین وسایلی را تهیه کنیم و در دبستان قنبر هفت چشمه یکی از روستا های بخش کندوان میانه نصب کنیم.داشتن چنین امکاناتی در یک مدرسه ابتدایی در طرح یونیسف تعریف شده است.حتی در اجرای طرح آزمایشی آن در مدارس سیستان و بلوچستان در شهر کنارک چابهار بعنوان ناظر این برنامه ها بعنوان راهنما معلم در سال 73 و 74 حضور داشتم.
قرار است این امکانات توسط موسسه خیریه نیکان ماموت از تهران منتقل به روستای هفت چشمه شود.در این بین چند نفر هم از دوستان قول داده اند.اما با تمام مشکلات و موانع مصمم به اجرای آن هستیم و تا انجام ندهیم آرام و قرار نخواهیم داشت.
دست دوستان را در این امر خیر می فشاریم و همچنان منتظر راهنمایی و کمکهایشان هستیم.
عکس: پارک انقلاب شهرستان میانه
اکبر نقدی یکی از میزبانان نام آور ایران در میزبانی از سایکل توریستهای جهان در شهر مرند،در اقدامی نمادین در اتمام آخرین قدم ها در پایان این دو با پرچم آمریکا به خط پایان رسید.این دونده که سالهاست در نام آوری مهربانی و مهمان دوستی و زیبایی ها ایران با هزینه شخصی ندای صلح جهانی را سر می دهد،از میزبانان معروف سایکل توریستهای ایران در جهان یاد می شود.به کمک این بزرگوار،خاطرات بیشتر سایکل توریستهایی که از ایران گذر کرده اند.در بیشتر روزنامه ها و مجلات و تلویزیونهای جهان با خاطرات خوش در ایران شکل گرفته است،یاد شده است.امید است با حرکت این دوست ورزشکار همچنان حس نیت مهربانی و مهمان دوستی و صلح طلب بودن مردم ایران بیشتر در ذهنها یاد شود.
به امید خدا این برنامه انجام خواهد شد.سال گذشته در بوشهر برگزار شد و با مساعدت اداره آموزش و پرورش کندوان میانه و اداره کل به این برنامه رسیدم.امسال هم اگر شرایط مهیا شد.طبق برنامه شرکت خواهم کرد.در غیر اینصورت با تاخیر به این برنامه در هفتم اردیبهشت خواهم رسید.
نامه دوم دانش آموزان دبستان قنبر هفت چشمه برای خلیج فارس هم روز نهم به آب انداخته خواهد شد.حامیان این گروه امسال زحمت زیادی کشیده اند.امید است.انشاء الله این مراسم مثل سال گذشته به نحو احسن بر گزار شود.
عضویت تمام هم وطنان در گروه ملی رکابزنان انسانهای سبز اقوام ایرانی آزاد است و هیچ محدودیتی وجود ندارد.
عضویت در گروه :
http://www.touristsupport.ir/
http://www.gpg.ir/
در مورد مزایای خوردن ریواس حرف و حدیثهای زیادی سینه به سینه نقل می شود.کسی که در کوهستان زندگی می کند.اگر اولین ریواس را بخورد.از سلامتی بیشتری بر خوردار می شود.تا سال دیگر از همه بیماریها و مریضی ها بیمه می شود.بدلیل خشک سالی چند ساله رسیدن به این هدیه کوهستان کم رنگ شده بود.اما امسال با بارندگی امسال این هدیه کوهستان راحت قابل دسترسی است.
در مورد عناصر موجود در این گیاه فصلی حتما دوستان اطلاعات بیشتر خواهند داد.
برای ادامه یک مسیر هر چه در اول مسیر باشی نگاههای کمتری تورا صید خواهند کرد.اما وقتی به آخر مسیر رسیدی .کمتر دوستی خواهد ماند.چرا که با حرکت مداوم و با حوصله و پشتکار،تمام نگاههای نا زیبا و مغرورانه را با عمل پاسخ داده ای.که این پاسخ دادن در این فرهنگ از ضربه های سیلی محکم رودر رو در گستاخی جمعی، توهین آمیز ترین خواهد بود.پس باید این چنین عقوبتی را پیش بینی کنی و به یک هدف متعالی برسی.هر چند خستگی این حرکت با عکس العمل این گروه بر تن و جسمت بیشتر اثر گذار خواهد شد.
اما تجربه و سیر مراحل این چنین حرکتهایی با این همه درگیری های ذهن های کوتاه بین ،به آخر و انجام بدی منتهی نشده است.بالاخره قدرت حرکت و راستی و صداقت و تبحر مردی با این همه کینه توزی و خشن ترین نگاهها و تهمت ها و آزارها و اذیتها ،پیروز میدان خواهد بود.تا همچنان آیندگان بر سیر این رفتارها به دید تمسخر بنگرند.
با تمام دغدغه ها و مصیبتها و گرفتاریها و درد سر ها اولین دوچرخه و یدک آبی جهان با بطری های خالی آب معدنی در میانه ساخته شد.تا همچنان سازنده آن در فکر ایده های برتر خارج از هیاهوهای زمان خویش باشد.و بدون توجه در راهی نو خود را آماده کند.تا یاد و نام حسین قره داغی در ذهن ها بعنوان یک معلم و یک ایرانی در هدیه و نشاط اجتماعی در چند رشته ورزشی و کارهای دیگر باقی بماند.
مجله سرنخ همشهری مهرماه 93
توسط یک دوست مهربان و همرکاب و هم نورد،سی دی های آموزشی وصول شد.این سی دی هارا آقای حمید پور از تهران به دبستان قنبر هفت چشمه هدیه داده بودند.تا در سفری طولانی بالاخره از طرف عمو مراد به مدرسه برسند.نقدا از نیت خیر این هم وطن که ساکن تهران هستند ،تشکر و قدر دانی می شود.این بزرگوار در همایش سایکل توریستهای ایران در روستای هفت چشمه 25 دیماه 94 حضور داشتند.
و این فلاکس هم رسید.اما هنوز از اهداء کننده آن خبر نداریم.اما نقدا تشکر و قدر دانی می کنیم
بچه ها در حال مرتب کردن سی دی ها هستند.این لوحه ها پس از بررسی ،در کلاسهای بعداز ظهر استفاده خواهد شد.به پیشنهاد بچه ها ،عزیزانی که تمایل داشتند.می توانند.از مدرسه برای تماشا در منزل امانت بگیرند.
سپاسگزار گروه مهربان نشریه قافلان میانه
برای رسیدن به هدفی ،باید دشواری های یک راه را به جان خرید.بازی با کلمات بی قاعده در اجتماع ناجوری که بیشتر در فکر چاپلوسی و تملق پله های ارزش های نهادی را می چینند،کار سختی است.دهن کجی به این نگاهها کار ساده ای نیست.آنجا که این ارزش های انتخابی غنی تر نشود.خمودی و سستی را در چالش یک اجتماع پویا ،تحمیل خواهد کرد.گریز از این مجموعه کار سختی است.ایستادگی هم در برابر آنها به تجربه، در استقامت ستون اجتماع با این نماد و استواری جگر شیر می خواهد.اما هر چه زمان بگذرد.بالاخره در آستانه تحرکی اجتماع کج و کوله را زیر سوال خواهد برد.
بعضی از دوستان سفارش می کردند.این مطالب را تهیه کنم .به نیت آنها اینکار را انجام می دهم.می توان به تمام موفقیتها رسید.اما به چه بهایی
اولین ایرانی رکابزن حداقل نوار مرزی ایران بعنوان اولین ایرانی
14 رکورد در 14 ماه بعنوان اولین ایرانی در چند رشته ورزشی
نخ کشی نمادین صلح جهانی در 5 پایتخت
رنگ آمیزی با دوچرخه 1800 کیلومتر
سازنده اولین دوچرخه و یدک آبی جهان با بطری های خالی آب معدنی
تولد اولین لاک پشت برفی جهان با رستوران نمادین با یک همایش بزرگ
و....
چهارشنبه 20 اردیبهشت 94 شماره 6539 روزنامه همشهری
تغییر نگرش بچه ها کار ساده ای نیست.اما اگر شرایط مهیا شود.بیشتر نماد های انسانی را رو می کنند.الهه و زهرا برای جمع آوری این گلها خیلی زحمت کشیده بودند.باید حس مهربانی شان را ارج نهاد.
داشتن مغازه ای سیار ،شاید به ظاهر ساده باشد.اما پشت آن اراده و باور یک انسان پاکی قرار دارد.هر وقت این مغازه های سیار را می بینم.دوست دارم به پایشان بیفتم و ستایش شان کنم.امروز کلاس بودیم.بچه ها گفتند.چرچی لر آمده است.اولش تمایل نداشتم به بچه ها اجازه بدهم.یکدفعه یادم افتاد.روستا مغازه ندارد.و پولهای عیدی بچه ها هم ارزش خودرا از دست می دهد.
من هم با آن همراه شدم.تا با خرید چند کیک و پفک و سیب زمینی در این نشاط زیبای کودکانه همراه آنها باشم.عمو تاپتیخ (اسم یکی از فروشندگان سیار)به جزء اینها ،چیز دیگری نداشت.تا خرید بچه ها یک رنگ باشد.
آقای قره بخش مرد این جاده ها هست.در تمام فصول سال می شود.اورا در این مسیر دید.که با عشق و جان کار می کند.با اتمام فصل زمستان جاده ها نیاز به بازسازی دارند.او عهده دار چنین کاری است.احتمالا از هفته بعد هم به هفت چشمه برسد.
آقای بصیر محمدی برادر جانباز روستا که در تهران سکونت دارند.عکسهای مدرسه را دیده بودند.تا یک روز در صید این همه تغییر از نزدیک شاهد باشد.در مورد خاطرات و زمانی که اینجا درس می خواند،شیرین و رسا بازگو می کرد.خیلی مشتاق خبرهای مدرسه بود.
با امسال تقریبا دومین سالی خواهد بود.که در روستای هفت چشمه معلم هستم.با آنکه اکثر اهالی ساکن روستا خیلی مهربان و دوست داشتنی هستند.اما محبت و احترام و حرمت بیش از اندازه خانواده عمو رفیع صفر زاده هیچوقت یادم نمی رود.همیشه در حکم پدری مهربان در روستا برایم زحمت کشیده است.شاید اینجا نتوانم،از خاطرات زیبایم از این خانواده صحبت کنم.اما در خاطرات اصلی و نوشتاری ام حتما در قبال آن همه نیکی هایش سکوت نخواهم کرد.طبق معمول با ورودم به روستا مهمانشون بودم.تا حس انساندوستی و مهربانی را بیشتر شاهد باشم.
رکابزنان گروه انسانهای سبز اقوام ایرانی امسال در همایش کنکره خلیج فارس در یک اقدام فرهنگی تا بندرعباس رکاب خواهند زد.تا در روز اجرای همایش با پیوستن اعضاء از دیگر نقاط ایران در این کار ملی شریک شوند.سال گذشته این همایش در بوشهر برگزار شد.
سال گذشته نامه دانش آموزان قنبر هفت چشمه در یک اقدام نمادی و فرهنگی در قالب یک قایق کاغذی و چند بطری حامل نامه در بوشهر به آبهای نیلگون خلیج فارس سپرده شد.امسال هم این کار در شهر بندرعباس تکرار خواهد شد.تا نمادی از ارادت ملی و تقدیر و تشکر از خیرینی باشد.که در اعتلای سرزمین اسلامی به احترام قهرمانان خود از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند.
این نامه در نماد یک قایق کاغذی در روز پنجشنبه نهم اردیبهشت به آبهای نیلگون خلیج فارس در بندر عباس حامل پیام و چند بطری با حضور رکابزنان گروه انسانهای سبزدر قالب اقوام ایرانی سپرده خواهد شد.
برنامه سال قبل در همایش کنکره خلیج فارس در بوشهر اردیبهشت 94
رنگ آمیزی 14 ستاره و 14 گل بتعداد دانش آموزان دبستان قنبر هفت چشمه،این نامه را هم زهرا صفرزاده دانش آموز کلاس دوم دبستان قنبر هفت چشمه زحمت کشیده بودند.
یلدا دانش آموز کلاس اولی است.از احساس خیلی بالایی بر خوردار است.مهربان و خونگرم و درس خوان وزرنگ هم هست.از سال گذشته پیش دبستانی را از مدرسه شروع کرد.به لطف همکاری والدینش ،برای آموزش در یک منطقه دو زبانه و کلاسداری کلاسهای چند پایه برای آموزش گام خیلی بزرگی را برداشته است.
بعداز تعطیلات عید سال 95 این نامه را با سلیقه کودکانه و مهربانانه آماده کرده و هدیه داد.انشاء الله یک روز اورا در جای خیلی بلندتری ببینیم.
بارش برف در آذربایجان و بهار یک امر طبیعی است.در این یک دهه سکونت این بارش در این ماه بهار ،شاید طبیعی شده است.اما در روستای هفت چشمه یک عادت است.همیشه بهارش یک ماه عقب تر هست.تا از آن طرف بی مهابا این ماه بهاررا به زمستان اضافه کنیم.تا هفت چشمه ایها بهار کوتاهتری داشته باشند.
روز دوشنبه 16 فروردین مدارس گویا تعطیل شده بود.اما مدرسه ما بدلیل سکونتم و علاقه دانش آموزان دایر بود.تا هنجار شکن این تعطیلی باشیم.اما هر چه باشد.عشق این راه و دردسرهای آن شیرین ترین هدیه لطف خداوندی است.تا همدرد زندگی کردن در کوهستان با مردمی را تجربه کنیم.
امروز با اجازه خانواده قرار شد.با دوچرخه در بلندیهای زیبای قافلانکوه در جمعشان حضور یابم.اخبار ضد و نقیض آب و هوا کمی نگران کننده بود.سردی غیر منتظره هوا هم بر نگرانی ها افزوده بود.اما اینها مانعی نبودند.تا مردمی از ادای سنت قدیم و دیرینه سیزده بدر غافل باشند.در گوشه و کنار جاده های منتهی به قافلانکوه از شهر میانه جمع های ساده و صمیمی خانواده ها به چشم می خورد.اول صبح تعدادی از همشهری ها در مهیای تهیه هیزم بودند.بعضی ها چادر علم می کردند.گاهی هم دود سفید رنگ بر دامنه کوهها با چای سنتی نوید یک جمع مهربانانه را برای صرف عروس سنت دور همی خبر می داد.یکی با سواری و دیگری با ماشین بزرگ و...دل به طبیعت زده بودند.تا این شور و نشاط ملموس تر شود.رکابزنی منهم با دوچرخه در این مسیر بر تنوع چنین حرکتی می افزود.سبزه های خانه بعداز چندین روز ساکن شدن با قابهای زیبا بر بالای سقف و صندوق و داخل ماشینها و... برای رسیدن به طبیعت در رقص و دلبری بودند.
یک روز زیبا و با نشاط شکل گرفت.باران و برفی هم نیامد.اما سردی هوا و رنجش آن در چهره عاشقان طبیعت هویدا بود.
درست جلو چشمم یک موتوری از کنار دوچرخه که کنار پل ایستاده بودم.ترمز ناگهانی گرفت.یک مرد جوان با خانواده چهارنفری روی جاده کشیده شدند.اولین نفر بالای سرشان رسیدم و کمک کردم.اولش فکر می کردم.خطای من باعث ترمز ناگهانی شان شده است.اما بعدا با اعتراف راننده و دیدن پتو دور چرخ موتور متوجه شدم.پتو از دست پسرش افتاده بود.و به محور عقب گیر کرده بود.همیشه جعبه کمکهای اولیه را داشتم.اما متاسفانه امروز شرمنده شدم.فقط همراهم لباس گرمی بود.که هدیه شان دادم.بعدا ناراحت شدم.چرا شلوار کاپشن ورزشی را هم ندادم.دوستان و هم ولایتی ها هم به جمع ما اضافه شدند.و با کمک خانواده شان این مسافران رامهمان کردند.به شکر خدا بجزء چند خراش مشکلی نداشتند.
وسایل همراه دوچرخه را بازکردم.تا همه سواری با دوچرخه در کوهستان را تمرین کنند.خودش یک فرهنگ سازی است
پاگیزه گی خانوادگی طبیعت،آخرین کار خانواده در سیزده بدر 95 بود.
این عکس بر گرفته از خبر تلویزیونهای ترکیه توسط خبرنگار آنادلی آژانسی هست.که در 16 روزنامه ترکیه هم چاپ شده بود.اولین سفرخارج ازایران و سومین کشوری بود.که پایتخت آن را نخ پیچی می کردم.بیشتر سفرهایم بعداز تعطیلات مدرسه در فصل تابستان صورت می گیرد