خانم شیرین عبادی ،گرفتن جایزه صلح در این دنیاآرزوی هر انسانی است.اما این کار با چه بهایی باشد.ارزش آن را دو چندان می کند.شما برای رسیدن به این آرزوپشت پا به آب و خاک و وطن خود زدی.در دامان کسانی پناه گرفتی.که برایشان عدالت معنایی ندارد.تا جایی که منافعشان تامین شود.بر بوق و کرنای خود خواهند دمید.چرا که دفاع از حقوق انسانها برایشان یک بازی یک طرفه هست.شما هم نقش بوقشان را بازی کردید.تا یک روزی تاریخ مصرفتان تمام شود.می دانید در حق مردم ایران چه گناه نا بخشودنی مرتکب شدی.می توانستی قلمت را در جای دیگر پر ارزش کنی.اما در جایی پا گذاشتی که نشان بدهد، طعمه شیرانی باشی .تا در پناه گذرا،یک روزی اگر گرسنه شدند.بر تو هم رحم نخواهند کرد.

هنجارشکنی در جامعه ای که زندگی می کنی در هیچ جوامعی پسندیده نیست.حتی در جوامع ابتدایی و سنتی این قانون پابرجاست.شاید باشند کسانی که در مجموعه کوتاهی کنند.اما دلیل نمی شود.جایی که نشستی ،گرفتار در طوفانی، نشسته در قایقی آن را سوراخ کنی.

امیدوارم بر گذشته خود نگاه ویژه ای کنی.تا به خط آخر نرسیده دوباره به جامعه مهربان و انساندوست باز گردی و قلم ماندگاری را به رقص در بیاوری و از حقوق ایرانیان در کشورهای دیگردفاع کنی.می دانی،هم وطنان ایرانی بی گناه در زندانهای خارج از ایران دارند.شب و روز زیر شکنجه فریاد کمک و دادرسی سر می دهند.من این مظلومیت را در زندان امارات متحده عربی تجربه کردم.آنجا که در زندان امنیتی و مخوف امارات دور از نظارت سازمانها و گروههای جهانی اعتصاب غذا می کنندو ناله و ضجه هایشان دل هر انسانی را می آزارد.بدتر از آن به زور به آنها غذا خورانده می شود.گاها برای آنها برای شکنجه بیشتر سرم وصل می شود.

شاید اینها دوستان دوستان شما باشند.و خط قرمزی برای شما باشد.آنوقت به ظاهر نیت خوب و پاکتان کجا رفته است.تا کشور خودر امتهم بکنی.تا شک همه در نیت دریافت جایزه و اهدافتان عیان شود.به خود آیید و در این راه انسانی مادیات را فدای اخلاقیات انسانی بکنید.
شیرین عبادی