شب ومن و عاشقان
شب ومن و عاشقان
تلنگر و سکوت
خدای من و من
این همه خلقت بشر
همه در مسیر کج
معدود اندک
جمع مستان شبگرد
مست ولای عشق عاشقانه ای
مرور زیبایی خلقتی
هرچه سخنی گوییم
هذیان و هدر و غلو
انگشت سبابه در نشانی
اینها دیوانگان خلقتند
عقل و هوش به زوال
مستی جرعه عشق خیالیند
همان مجنون قصه دروغند
ما جدا بافتگان عالمیم
جسم وروح را به هم نبسته ایم
در تکرار زندگی و حق حیات
همراه قهری این دورا گزیده ایم
جسم را به عالم به صدفه وا نهاده ایم
روح را در تکرار گذرش
از اول به مکتب عشق سپرده ایم
بی پرده و بی سلسله
در صف اول خلقت
شاگرد اول ،میز اول نشسته ایم
استاد کلاس را با سوال ها
در حقایق و دروغها همراه کرده ایم
شب را به روز گزیده ایم
همگان را در ظرف این انتخاب
شب زنده دار این طنازی
به شب بیداری طاقت ندیده ایم
گویی بیداران این گزینش
سربه هوا شده
در تصور خیالی در خواب همه
به مغروری این بزک خوش باوری
ماده را بر فراموشی
ملکوت بی زمان و مکان
سیر در وصال و علل
خدای خودرا
در مکانی تنها یافته اند
ساقی می ناب خودرا
او یافته اند
در ولع این بی هوش با هوشی
جمع بی مثالی یافته اند
از خود بی خود هر چه
بی جواب در جوابها منتظرمانده اند
چون کنه هستی را در این مجمع
بی جواب نیافته اند
تهذیب و نفس و خصلت
وعده اشرف مخلوقات
دل زنده کرده اند بی غل و غش
این جمع چو به صبحی دگر رسد
روح را در گرو خلقت و حقیقت نهند
جسم را در سیر جبر خلقت
در زمان و مکان محبوسش سازند
این چنین تفسیری به شب
معشوق شبم می سازد
تا بی خیال از این تکرار و تادیب
راه خودرا چشم روشن
صداقت دل زنده داری
پرسه در التماس و آرامشی
در تاریکی بینایی با دل روشن
هر چه او فرمان دهد
در آن مقصد آرام شوم
حسین قره داغی
فروردین ماه 96
هفت چشمه
این عکس بر گرفته از خبر تلویزیونهای ترکیه توسط خبرنگار آنادلی آژانسی هست.که در 16 روزنامه ترکیه هم چاپ شده بود.اولین سفرخارج ازایران و سومین کشوری بود.که پایتخت آن را نخ پیچی می کردم.بیشتر سفرهایم بعداز تعطیلات مدرسه در فصل تابستان صورت می گیرد